Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation
Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation

آموزش

مرا بجرم اینکه روزی خواهم رفت ......میکشند

ترا بجرم اینکه مرا کشته ائی ............میکشند

خود از مرض کشتار .....همدیگر را...میکشند

عادت کشتار جمعی .......فرد را میکشد

فرزندان کشته گان ......کشندگان را .....میکشند

و..............

اما من نخواهم رفت!!!!!!

رفتن را میمانم ......وتو هرگز بهیچ جرمی مرا نخواهی کشت؟

من بتوو همه کسانی که بهانه کشتن دارند

عشق

میاموزم و شباهنگام سبدی از گل لبخند که نایابترین هدیه مردمانست را

به خانه میبرم تا    شاهد گریه های شبانه ام باشند

گریه ائی پر از عشق

برای تمام بالهائی که پرواز را باور ندارند

و تن به سنگینی اب و دانه زمین داده اند

برق هیچ تیغ تیزی حریر خواب را نمی شکافد

اما...............

فریاد من پرده های سنگین گوش مردم زمان را بارها

...........................

با عشق مینوازد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.