Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation
Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation

رهیافت 12

ادامه مطلب

.در حالی که مجبورند.

با بسیاری از مظاهر تمدن .که نصفه ونیمه در ایران

مشاهده می شود. دست و پنجه نرم کنند .آیا تا کنون شاهد

عبور بعضی از رانندگان از چراغ قرمز شده اید؟

آیا در جاده ها به ماکت ماشینهای پلیس توجه کرده اید؟

این ماکت را گذاشته اند. تا خلافکارها بترسند.

اینهاخلاف کاران.  فرزندان همان دزدهای شبانه آب، هستند.

وواضح است. که یک دزد ،از ماکت (مترسک) وجریمه

 بترسد. تا زمانی  که رفتارپدر و مادر با فرزندان پسر و

 دختر خود. با دیدگاه فرهنگ کشاورزی ادامه داشته باشد.

 خطرات و مشکلات ناشی از تجاوزبه حریم ها هم ،وجود

 دارد. بیائید اول نگران تربیت فرزندان ذکور خود باشیم.

 وبه انها این حس را تلقین، نکنیم. که چون پسرهستی در

 امنیتی، و در خانه وجامعه دارای جایگاه هستی.

باید بفهمند وبدانند ،که مسئول رفتار خود هستند. واجازه

 ندارند.هرکاری که دوست داشتند. انجام بدهند.  تا در

آینده هرگز،تجاوز به حریم دیگران  را عادی نشمارند .

در خانه به دختران محبت زیاد و احترام شایسته انجام

دهیم. و هرگز با دید مالکیت ونقطه ضعفِ خانواده.  و

 دارائی قابل سرقت و ...به آنها نگاه نکنیم . بجای

 تعصب و غیرت و....که صددر صد متعلق به فرهنگ

 کشاورزی است. بیائید از وفاداری و تعهد و هشیاری

 و دوست داشتن و تشخیص خطر

ادامه دارد

رهیافت11

ادامه مطلب

اینها دیگر به زمین و

زمان بدبین می شوند . به تمام مظاهر تمدن و شهرنشینی

 وفرهنگ و باورهای شهری و تمدن حمله می کنند. و از

درد،گفتن و از درد، شنیدن را ،علاوه بر شفا بخشی،

 نشانه ای از درک وفهم بحساب می اورند .تا بدین وسیله،

 نادانی و ساده لوحی و عقب ماندگی خودرا بپوشانند.  و

اگر شنوندگان.  بهر دلیل.دچار فهمِ دردناکِ مورد انتظارِ

 ایشان نشوند. او را نادان وبی تجربه و ساده، قلمداد

می کنند. در فرهنگ کشاورزی،همیشه باید مواظب بود.

 که دیگران از تو. دزدی نکنند.و در عین حال، اگر دیگران

غفلت کردند. می توان از آنها دزدید. از این جهت،

 فرزندان یک فرد با فرهنگ کشاورزی،اگر پسر باشند.

در جامعه رها می شوند. تااز غفلت دیگران استفاده کرده.

 و هرکاردلشان می خواهد، بکنند. و در اغلب

موارد، پدرها به تعداد دوستان دختر فرزندشان مباهات

می کنند .اما در همان حال، با تمام وجود. مواظب

دخترشان که به اصطلاح، ناموسشان است هستند. غافل

 از این که پسرهای دِه بالا. مثل پسرهای خودش، در

کمین یک غفلت هستند. نسل های دوم وسوم انسان ها،

که فرهنگِ ناب کشاورزی داشتند ،هنوز نمی دانند و یا

نمی توانند بفهمند.که عیب اصلی، در آموزه ها و باورها

 و عقاید ایشان است. ایشان هرگز به تفاوت فاحشِ

 فرهنگ کشاورزی با نوع زندگی خود، توجه نمی کنند

 .در حالی که مجبورند. با بسیاری از مظاهر تمدن .

که نصفه ونیمه در ایران......

ادامه دارد

رهیافت 10

ادامه مطلب

و حالا در شهر و در یک آپارتمان، زندگی می کنند.

بهر صورت، پاره ائی از مظاهر تمدن به اجبار در شهرها

وجود دارد .حالا دیگر، دعوا بر سر دزدی شبانه آب

نیست. ولی با کنتور آب و گاز مشترک چه برخوردی خواهد

شد . طرز رفتار با همسایگانی که دختر و پسر نوجوان

دارند. چگونه است.چه دعواهای به اصطلاح ناموسی را

شاهد هستیم . فرزندان ما ،بسیاری از باورهای ما را قبول

ندارند .این بخاطر جوانی و کله شقی آنها نیست. دلیل این

رفتار، اینست .که ما فرزندان خود را با فرهنگ کشاورزی

تربیت می کنیم. و بعد که آنها به جامعه وارد  می شوند متوجه 

می گردند که، هر آنچه را که از خانه یا د گرفته اند. بدرد نخور

و گاهی هم ،موجب استهزا آنهاست. بهمین دلیل. در مدت کوتاهی

آن چه را که از خانه اندوخته اند.(درست ونادرست)همه را یکسره

دور می ریزند.                                                                                          

                                       ولی خطرناک اینست که جامعه هم چیز

دندانگیری ندارد. که به آنها بیاموزد.جامعه می تواند، پس

 مانده فرهنگِ پس زده شده. و گندیده کشاورزیِ شهری را، به

 جوانان ما یاد بدهد.

اگر در شبی و نیمه شبی، دزدی که یا فامیل بود. و یا دوست

ویا همسایه، سهمیه آب کشاورز را می دزدید. فردا و یا بعدش

فرصت بود. تا به روی دزد بیاورند. و او هم با یک عذر خواهی

و یا یک بهانه، سر و ته قضیه را هم بیاورد. ولی کشاورز شهری

که حالا خودش هم، کمی از فرهنگ کشاورزی فاصله گرفته

نمی تواند. دزد ناموس و فاسق پسرش را پیدا کند. و بال بال

می زند و نمی داند. چکار کند. حالا یا خودش. و یا فرزندش

به سنگ می خورند. نتیجه چه می شود؟ اینها دیگر به زمین و

زمان بدبین می شوند . به تمام مظاهر تمدن و شهرنشینی و...

ادامه دارد

رهیافت 9

ادامه مطلب

. ولی باز موضوع در این مرحله به

پایان نمی رسد.کشاورز نسبت به آنچه که در اطراف

خود می بیند. و در حیطه قدرت اوست. حس مالکیت

دارد. از جمله موجوداتی که در حیطه قدرت او قرار

دارند .انواع حیوانات و خانواده اوست.(ببخشید من از دید

یک کشاورز به موضوع نگاه کردم. وگرنه شان انسان

والاست) در فرهنگ کشاورزی، اتفاقا با تائیدِ دین، زن

مزرعه مرد است. و مرد هم، بهمان اندازه. که در مورد

مِلکش احساس مالکیت دارد. در مورد زنش هم (بدون

در نظر گرفتن سایر جنبه ها ) همان احساس بلکه

شدیدترش را دارد. و فرزندان ذکور خود را، قیمتی تر

از دختران می داند.طی هزاران سال، کشاورزان بر

اثر تجربه آموخته اند. که باید مواظب تمام مایملک

خود باشند. وگرنه چه بسا، دزدان شبانه و مخصوصا

ده بالادست. از ایشان دزدی خواهند کرد. و این احساس

افراطی مالکیت را، در مورد زن ودختر خود. با تعصب

بیشتری، اعمال می کنند .همان طوری که ،این کشاورز بنده

خدا، در مورد آبش دزد زده، شد. ممکن است. کشاورز

پائین دست هم، بدست همین کشاورز. مورد دزدی قرار

گیرد.این دقیقا همان فکری است. که در فرهنگ کشاورزی

در مورد زن وفرزندهم،  صدق می کند .او بهمان میزان که

مواظب چشمان هیز همسایه است. حتی با اشتیاق و ولع

بیشتری، زیر چشمی. قد وبالای زن وفرزند همسایه را

دید می زند.همان طوری که بر اثر تاریکی، یا غفلت از سهم

آب همدیگر می دزدند. از حیثیت و شرف همسایه و

دوست و فامیل هم می دزدند.( عذر می خواهم منظور من

یک موجود زنده در فرهنگ کشاورزی است. و بفرد

و یا عملکرد یک شغل، کاری ندارم) حالا مجسم کنید.

شهر نشینانی که ،در فرهنگ کشاورزی رشد کرده. و تربیت

شده اند. و حالا در شهر و در یک آپارتمان، زندگی می کنند.

ادامه دارد

رهیافت8

ادامه مطلب

در قوانین و رسوم کشاورزان، آب و زمین تابع قراردادها

و مالکیت افراد است.در هر روستا از حدود55 سال پیش

هر کشاورز، مالک قسمتی از زمین های قابل کشت روستا.

و سهمی از آب چشمه یا قنات و یا چاه است. که در هر جا

این سهمیه آب، با نامهای مصطلح محل خوانده میشوند.

مرز بین زمینها، زیاد هم مشخص نیست. و اگر پرچین

نداشته باشند. با برآمدگی خاکی و یا حاشیه کَرت. از زمین

همسایه جدا شده است.در فرهنگ کشاورزی، مالکیت یک

امتیاز و یک عامل مهم و حیاتی است. گاهی

در زمان آبیاری، یک مزرعه. قبل از این که آب بمقصد

برسد. کشاورز بالا دست، راه آب را کج و بطرف مزرعه

 خود، منحرف می کند.

و تا زمانی که صاحب اصلی آب ،متوجه شده و بطرف

بالای رود بدود. دزد، چند کَرت زمین خود را آب داده

است.چه بسیار بخاطر همین دزدیهای شبانه آب، کار

به قتل و کشتار رسیده است.

در فرهنگ کشاورزی، مسئله مالکیت بسیار اهمیت دارد.

ولی این احساس مالکیت. به آب و زمین و چراگاه و مرتع

ختم نمی شود. احساس مالکیت به تمام ابزار و ادوات

کشاورزی. و حتی احساس مالکیت. به تاجر طرف معامله

اشان هم، وجود دارد. ولی باز موضوع در این مرحله به

ادامه دارد