Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation
Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation

فوق العاده3

دوستها و آشنایان عزیز--اصل و ریشه هویت ایرانی ما در خطر واقعی قرار گرفته--لطفا برای پاسداری از حرمت و شرف ملی خود از کلام شروع بفرمائید ---در سخن مقاومت کنید و از تکرار نامهای مرسوم در ج.ا جدا پرهیز کنید. شب ---چله اتان ----به شادی و پیروزی

رهیافت33

ادامه مطلب

اغلب نویسندگان و محققین از

بین ایشان بودند و بطور کلی کلمه (علما)واقعا برازنده

ایشان بود. احکام ایشان بقدری پر نفوذ بود که گاهی

دربار پادشاهان را هم دچار چالش می کرد و مهمترین

آن در زمان ناصرالدین شاه و تحریم تنباکو اتفاق

افتاد و حرم پادشاه بجای طرفداری از شاه تسلیم

حکم صادره دینی شدند.شاهزادگان در زمان تحصیل

تعلیمات مربوط به دین می دیدند. ایشان قسمت مهم و

زیادی از عقاید و باورهای مردم را اشغال کرده

و زندگی بدون حضور ایشان برای مردم ممکن

نبود

.........اما........

جای (اما)اینجاست

اما از زمانی که مدرسه فیضیه توسط آقای حائری

یزدی بنیان گذاری شد  که من احتمال می دهم پولش

از محل بازسازی محله مبارک آباد قم که توسط

آلمان ها تامین شده بود می باشد کم کم روحانیت جایگاه

بلند خود را از دست داد. با افزایش تعداد آخوندهای

حرفه ایی و تقریبا عدم کنترل ایشان با یک ساز وکار

مطمئن تقریبا روحانیت از خط واقعی خود جدا شد

و در چهل سال اخیر که حکومت، دینی شده روحانیت

بطور کلی تمام موقعیت های خود را از دست داده

بصورتی که اگر منزل یک روحانی در آپارتمانی

باشد هیچ کس خانه های دیگر آن اپارتمان را نمی خرد

بقدری موقعیت و احترام روحانیت مخدوش شده که

حتی فرزندان ایشان هم برایشان ارزشی قائل نیستند

و روحانیت بقدری قافیه را باخته که در بعضی

موارد فرزند خود را اعدام کرده اند.آیا تصور می کنید

فاصله آن روحانیت و این روحانیت را. قدرت آن چنان

بنیان روحانیت را لرزانده که محال است دیگر

ایشان بتوانند حتی خواب موقعیت قبلی خودرا ببینند

و این یعنی پیروزی قطعی مردم و باورهایشان

مردم در سال 57 با تصور این که آن روحانیت

با روش و مسلک عالی خود به حکومت می رسد

ایشان را یاری کردند ولی به محض دستیابی

به قدرت، ناگهان آن غول بزرگ که سالها در وجود

ایشان لانه گزیده بود. ظاهر شد و روزگار مردم

و ایشان را سرنگون کرد. مظاهر پیروزی مردم...

ادامه دارد

رهیافت 32

ادامه مطلب

 

به ایشان سلام کنند و بیشتر افتخار میکردند اگر ایشان

پاسخ سلام را میدادند و در پوست خود نمی گنجیدند اگر

ایشان احوال خود و یا والدین او را می پرسیدند. مردم کودکان

و نوزادان خود را در دستهای ایشان قرار میدادند تا ایشان

در گوش طفل اذان و اقامه بخوانند و تا سالهای زیادی

همیشه تعریف میکردند که فلان عالم در گوش این فرزند

اذان واقامه گفته و خوشبخت پدر ومادری که فرزندانشان

اهل دین وکار و کاسبی میشد انها همه را مدیون همان

اذان واقامه ایشان میدانستند.جوانان بی بند و بار در شهرها

جرئت خرابکاری نداشتند و اگر ایشان به نحوی از دست

جوانی در جائی شکایت میکردند و یا حتی در لفافه به بعضی

از امور اشاره میکردند آن جوان یا باید از آن شهر میرفت

و یا بطور کلی رفتار خودش را عوض میکرد. واگر

در رفتار خود تجدید نظر نمی کردند باید قید زن گرفتن

و ازدواج با دختران آن شهر را بزند.حکم ایشان

در تمام زمینه ها، بُرش داشت و با وجود ایشان مردم با

احساس آرامش بیشتری زندگی میکردند  این رسم رایج

بود که اشخاصی که توانائی مادی و معنوی جهت پرورش

فرزندان خود داشتند ابتدا آن فرزند دروس دینی میخواند

ودر کنار آن در سایر رشته ها مثل ریاضی-فلسفه-طب

و...درس میخواند یعنی بنوعی تمام دانشمندان ما در ابتدای

امر یک متخصص دینی بودند وبعد در رشته دوم متخصص

بودند حتی شعرای زیادی در ایران خود متخصص ارزشمند

دینی بودند. بسیاری از تحصیل کرده ها و متخصصین

علوم دینی به کسب وکارهای بازاری اشتغال داشتند

چون نان خوردن از طریق دین ممنوع بود. حتی در بین

وزیران و سیاستمداران برجسته نیز متخصصین علوم

دینی بسیار وجود دارد. اغلب نویسندگان و محققین از

بین ایشان بودند و بطور کلی کلمه (علما)واقعا برازنده....

ادامه دارد

رهیافت31

ادامه مطلب

ایشان همیشه مسئولیت اعلام اول ماه مبارک

رمضان و اعلام اول ماه شوال را بعهده می گرفتند و یک

شهر با اعلام ایشان شروع به روزه گرفتن ویا خاتمه روزه

گرفتن را انجام می دادند . در زمانی که پیاده عازم محلی بودند

تعدادی که اجازه همراهی داشتند در پشت سر ایشان راه می رفتند

 و انصافا تا ایشان اجازه نمی دادند کسی شروع به سخن

نمی کرد.ایشان با احتساب صحیح اموال نسبت به دریافت

خمس و ذکات اقدام می کردند و رفتن به حج فلان آقا را

بلامانع می کردند. تمام مردم آنها را علما می دانستند و حرف

خلاف نظر ایشان را همتای کفر بحساب می اوردند .تکیه

کلام مردم همیشه این بود که از قول ایشان مطلبی را بیان

نمایند وبا این اعلام ،حجت به شنوندگان تمام بود. سخنان

ایشان در منابر و کلاس های درس عین سخن رسول الله(ص)

پذیرفته بود و بغیر از شاگردان بسیار نزدیک و یا مجاز کسی

روی سخن ایشان سئوال و شک وتردید نمی کرد. چه بسیار

نیازمندانی که توسط ایشان روزگارشان می گذشت بدون این که

کسی از چگونگی امرار معاش این خانواده خبری داشته باشد

ثروتمندان با افتخار وجوهات مربوط به نذر خودرا بایشان

پرداخت می کردند وایشان بواسطه محرمیت واطلاعاتی که

از وضعیت مردم داشتند آن وجوهات را بنحو مقتضی بین

نیازمندان پنهانی تقسیم می کردند.مردم گلایه مند از وضعیت

حاکمان و اربابان و حتی پادشاهان به درگاه ایشان پناه

می بردند و با آسودگی خیال آنچه که در دل داشتند به ایشان

می گفتند و شگفت این که ایشان بدون ترس و با تدبیر غالبا

مشکل موجود را به نفع ضعیف حل می نمودند. ایشان چه زحمات

و مرارت ها کشیدند تا از جدائی ها و طلاق بین زوجین

جلوگیری کنند و چه بسا خانواده هائی که ادامه سلوکشان

مستقیم با ایشان ارتباط داشت. اگر قرار بود که در جائی

دکان و مغازه ائی افتتاح شود از ایشان دعوت می کردند که

با نام خدا مغازه را افتتاح کنند. تمام مردم شهر افتخار می کردند.

ادامه دارد

رهیافت30

ادامه مطلب


........اما.....

این مقاله با این کلمه (اما)شروع نمیشه ولی در اواسط

مقاله من بهش پناه خواهم آورد .فقط نابجا ازش استفاده

کردم چون احتمال می دهم در قسمت اول خوانندگان گرامی

شدیدا دچار سوء برداشت شوند و از خواندن ادامه مطلب

خودداری کنند بهمین جهت فعلا این(اما) را داشته باشید

تا بعد ببینیم به چکاری می اید

مردمی پاک نهاد و عاشق خدمت و اولین داوطلبان برای

کمک به درماندگان.مبلغان بی ادعا و محرم راز خانواده ها

زندگی را در عین سادگی و خوبی می گذراندند . حکام و

شاهان به زیارت ایشان می رفتند و ایشان هرگز از پادشاهی

هیچ درخواستی نکردند .این قوم وقبیله بیش از نیمی از

اشعار و ادبیات ما را اشغال نیکونهادی خود کردند .اجداد

ما بدست ایشان محرم می شدند و با دست خط ایشان قباله

ازدواج ها نوشته می شد. ایشان در خانه تجار و پول دارانی

که با شبهه پول کسب کرده بودند حتی یک جرعه آب

هم نمی خوردند. بیشتر زمین ها و املاک بدست خط ایشان

سند می خورد و نام وامضاء اشان سندیت تام داشت.آن ها

در علم موسیقی و معماری ونجوم و ریاضیات سر آمد

بودند و مردم یک شهر بسمتی که ایشان بعنوان سمت

قبله تعیین می کردند نماز می خواندند .در زمان ساختن

خانه نظر ایشان در مورد طرف توالت را می پرسیدند

و در غالب دعواها حکم آخر را ایشان می دادند .نظرشان

حق و نفس شان گیرا بود.اگر تاجر و یا پول داری به ایشان

هدیه ایی پیشکش می کرد و ایشان آنرا قبول می کردند موجب

افتخار بود و از آن ببعد دهنده هدیه همه جا تعریف می کرد

که هدیه اش توسط ایشان پذیرفته شده است.در بیشتر مواقع

صاحبان مال و اموال برای آوردن و رساندن ایشان به محلی

اسب و استر خودرا می فرستادند و اگر ایشان سوار می شدند

صاحب مرکب افتخار می کرد.در تمام میهمانی ها بالای

مجلس با افتخار به ایشان تعارف می شد و ایشان هر یک

افتخار شهر و دیار خود بودند و اگر پدر ومادری می توانست

فرزند خود را در سلک شاگردان ایشان در آورد سر آمد

فامیل می شدند. ایشان همیشه مسئولیت اعلام اول ماه مبارک

رمضان و اعلام اول ماه شوال را بعهده می گرفتند و یک....


ادامه دارد