Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation
Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation

رهیافت 32

ادامه مطلب

 

به ایشان سلام کنند و بیشتر افتخار میکردند اگر ایشان

پاسخ سلام را میدادند و در پوست خود نمی گنجیدند اگر

ایشان احوال خود و یا والدین او را می پرسیدند. مردم کودکان

و نوزادان خود را در دستهای ایشان قرار میدادند تا ایشان

در گوش طفل اذان و اقامه بخوانند و تا سالهای زیادی

همیشه تعریف میکردند که فلان عالم در گوش این فرزند

اذان واقامه گفته و خوشبخت پدر ومادری که فرزندانشان

اهل دین وکار و کاسبی میشد انها همه را مدیون همان

اذان واقامه ایشان میدانستند.جوانان بی بند و بار در شهرها

جرئت خرابکاری نداشتند و اگر ایشان به نحوی از دست

جوانی در جائی شکایت میکردند و یا حتی در لفافه به بعضی

از امور اشاره میکردند آن جوان یا باید از آن شهر میرفت

و یا بطور کلی رفتار خودش را عوض میکرد. واگر

در رفتار خود تجدید نظر نمی کردند باید قید زن گرفتن

و ازدواج با دختران آن شهر را بزند.حکم ایشان

در تمام زمینه ها، بُرش داشت و با وجود ایشان مردم با

احساس آرامش بیشتری زندگی میکردند  این رسم رایج

بود که اشخاصی که توانائی مادی و معنوی جهت پرورش

فرزندان خود داشتند ابتدا آن فرزند دروس دینی میخواند

ودر کنار آن در سایر رشته ها مثل ریاضی-فلسفه-طب

و...درس میخواند یعنی بنوعی تمام دانشمندان ما در ابتدای

امر یک متخصص دینی بودند وبعد در رشته دوم متخصص

بودند حتی شعرای زیادی در ایران خود متخصص ارزشمند

دینی بودند. بسیاری از تحصیل کرده ها و متخصصین

علوم دینی به کسب وکارهای بازاری اشتغال داشتند

چون نان خوردن از طریق دین ممنوع بود. حتی در بین

وزیران و سیاستمداران برجسته نیز متخصصین علوم

دینی بسیار وجود دارد. اغلب نویسندگان و محققین از

بین ایشان بودند و بطور کلی کلمه (علما)واقعا برازنده....

ادامه دارد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.