Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation
Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation

رهیافت31

ادامه مطلب

ایشان همیشه مسئولیت اعلام اول ماه مبارک

رمضان و اعلام اول ماه شوال را بعهده می گرفتند و یک

شهر با اعلام ایشان شروع به روزه گرفتن ویا خاتمه روزه

گرفتن را انجام می دادند . در زمانی که پیاده عازم محلی بودند

تعدادی که اجازه همراهی داشتند در پشت سر ایشان راه می رفتند

 و انصافا تا ایشان اجازه نمی دادند کسی شروع به سخن

نمی کرد.ایشان با احتساب صحیح اموال نسبت به دریافت

خمس و ذکات اقدام می کردند و رفتن به حج فلان آقا را

بلامانع می کردند. تمام مردم آنها را علما می دانستند و حرف

خلاف نظر ایشان را همتای کفر بحساب می اوردند .تکیه

کلام مردم همیشه این بود که از قول ایشان مطلبی را بیان

نمایند وبا این اعلام ،حجت به شنوندگان تمام بود. سخنان

ایشان در منابر و کلاس های درس عین سخن رسول الله(ص)

پذیرفته بود و بغیر از شاگردان بسیار نزدیک و یا مجاز کسی

روی سخن ایشان سئوال و شک وتردید نمی کرد. چه بسیار

نیازمندانی که توسط ایشان روزگارشان می گذشت بدون این که

کسی از چگونگی امرار معاش این خانواده خبری داشته باشد

ثروتمندان با افتخار وجوهات مربوط به نذر خودرا بایشان

پرداخت می کردند وایشان بواسطه محرمیت واطلاعاتی که

از وضعیت مردم داشتند آن وجوهات را بنحو مقتضی بین

نیازمندان پنهانی تقسیم می کردند.مردم گلایه مند از وضعیت

حاکمان و اربابان و حتی پادشاهان به درگاه ایشان پناه

می بردند و با آسودگی خیال آنچه که در دل داشتند به ایشان

می گفتند و شگفت این که ایشان بدون ترس و با تدبیر غالبا

مشکل موجود را به نفع ضعیف حل می نمودند. ایشان چه زحمات

و مرارت ها کشیدند تا از جدائی ها و طلاق بین زوجین

جلوگیری کنند و چه بسا خانواده هائی که ادامه سلوکشان

مستقیم با ایشان ارتباط داشت. اگر قرار بود که در جائی

دکان و مغازه ائی افتتاح شود از ایشان دعوت می کردند که

با نام خدا مغازه را افتتاح کنند. تمام مردم شهر افتخار می کردند.

ادامه دارد