Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation
Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation

رهیافت30

ادامه مطلب


........اما.....

این مقاله با این کلمه (اما)شروع نمیشه ولی در اواسط

مقاله من بهش پناه خواهم آورد .فقط نابجا ازش استفاده

کردم چون احتمال می دهم در قسمت اول خوانندگان گرامی

شدیدا دچار سوء برداشت شوند و از خواندن ادامه مطلب

خودداری کنند بهمین جهت فعلا این(اما) را داشته باشید

تا بعد ببینیم به چکاری می اید

مردمی پاک نهاد و عاشق خدمت و اولین داوطلبان برای

کمک به درماندگان.مبلغان بی ادعا و محرم راز خانواده ها

زندگی را در عین سادگی و خوبی می گذراندند . حکام و

شاهان به زیارت ایشان می رفتند و ایشان هرگز از پادشاهی

هیچ درخواستی نکردند .این قوم وقبیله بیش از نیمی از

اشعار و ادبیات ما را اشغال نیکونهادی خود کردند .اجداد

ما بدست ایشان محرم می شدند و با دست خط ایشان قباله

ازدواج ها نوشته می شد. ایشان در خانه تجار و پول دارانی

که با شبهه پول کسب کرده بودند حتی یک جرعه آب

هم نمی خوردند. بیشتر زمین ها و املاک بدست خط ایشان

سند می خورد و نام وامضاء اشان سندیت تام داشت.آن ها

در علم موسیقی و معماری ونجوم و ریاضیات سر آمد

بودند و مردم یک شهر بسمتی که ایشان بعنوان سمت

قبله تعیین می کردند نماز می خواندند .در زمان ساختن

خانه نظر ایشان در مورد طرف توالت را می پرسیدند

و در غالب دعواها حکم آخر را ایشان می دادند .نظرشان

حق و نفس شان گیرا بود.اگر تاجر و یا پول داری به ایشان

هدیه ایی پیشکش می کرد و ایشان آنرا قبول می کردند موجب

افتخار بود و از آن ببعد دهنده هدیه همه جا تعریف می کرد

که هدیه اش توسط ایشان پذیرفته شده است.در بیشتر مواقع

صاحبان مال و اموال برای آوردن و رساندن ایشان به محلی

اسب و استر خودرا می فرستادند و اگر ایشان سوار می شدند

صاحب مرکب افتخار می کرد.در تمام میهمانی ها بالای

مجلس با افتخار به ایشان تعارف می شد و ایشان هر یک

افتخار شهر و دیار خود بودند و اگر پدر ومادری می توانست

فرزند خود را در سلک شاگردان ایشان در آورد سر آمد

فامیل می شدند. ایشان همیشه مسئولیت اعلام اول ماه مبارک

رمضان و اعلام اول ماه شوال را بعهده می گرفتند و یک....


ادامه دارد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.