Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation
Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation

تجربه -عرف5

تقریبا مشخص است که جوامع زیادی در عهد باستان حول محور مذهب ها شکل

گرفتند.در مجموع باورها و دلمشغولی انسانها با افسانه ها و خرافاتی که توسط

جادوگران و موبدان و کاهنان و رهبران مذهبی بیان میشد در آمیخته بود. با ادامه

زمان و شکل گیری فرهنگ کشاورزی بیشتر تقویت شدند و داستانها و افسانه های

زیادی در مورد باران و سرزمین و پهلوانان و بخصوص خدایان در جوامع بیشتر

پذیرفته شدند.بیشتر باورهای اقوام و ملتهای کهن در زمان حال هم با شکل های جدیدی

وجود دارد از جمله باور به خدایان متعدد که از یونان قدیم به مسیحیت جدید رسوخ کرده

و مسیحیان بجای خدای یگانه به سه اقنوم (همان تعدد خدا)اعتقاد دارند و در ایران افسانه های شفاهی و شاهنامه ایی به مردان و امامان مذهبی تعلق گرفته و ما هم قهرمانانی  مثل قهرمانان شاهنامه در مذهب خود اختراع کرده ایم.

بدون تردید ریشه و اصل کلیه خرافات اعمم از مذهبی و اجتماعی در مذاهب ریشه دارند

جوامع قدیمی جهت ماندگاری و قوام خود نیازمند انگیزه ها و افکاری بودند که آنها را جهت حفظ سرزمین و کشت وکارشان کوشا و فداکار بکند لذا هم حاکمان و هم رهبران مذهبی بدنبال خلق داستانهائی بودند که سرگذشت قهرمان و یا قهرمانانی را با قدرتهای ماورائی بتصویر میکشید .اماکن و درختها و کوهها و رودخانه هایی را مقدس می شمردند و داستانهایی از سرزمین های دور میگفتند و چون مردم فرصت مسافرت به آن دریاها وسرزمین ها را نداشتند ناچار و بتدریج موضوع را می پذیرفتند و رهبران دینی پا را از زمین فرا تر گذاشتند و شروع به ترویج داستانهای آسمانی کردند آنها قصه هائی میگفتند که نشان میداد یکی از افراد شایسته توسط ساکنان آسمان انتخاب میشود و دارای کرامات و قدرتهای مادی و معنوی میشود.کشاورزان که بیشتر نگران باران بودند تا فرضا چگونگی باریدن آن برای زمانهای آسایش که بعد از درو محصولات حاصل میشد این قصه ها را برای اطافیان تعریف میکردند و تاجرانی که به سفرهای دور میرفتند در بازگشت سر شار از داستانهای عجیب و غریب از کوهها و سرزمین ها و دریاها بودند و چون عامل و یا فردی نبود که صحت و سقم مطالب را شناسائی بکند بتدریج این داستانها شکل مذهبی هم میگرفتند و در باور جمعی اجتماع، محل قابل توجهی بخود، احتصاص میدادند

پیامبران الهی مبعوث میشدند و دین خالصی را به اجتماع ارائه میدادند ولی بعد از مرگ و حتی در زمان خودشان، این دین خالص بشدت تحت تاثیر آداب و سنن اجتماع، قرار میگرفت و باورهای قبلی با کمی تغییر در دین جدید وارد شده و با رنگ وبوی مذهب به حیات خود، ادامه میدادند. از جمله اعتقاد به جسمیت خداوند که در مذاهب یهودی شایع و پذیرفته شده است ریشه در باور فرعون خدائی، دارد. و اعتقاد به سه اقنوم ریشه در باور چندین خدا در یونان دارد. و دادن رنگ وبوی مذهبی به نوروز و بسیاری از باورهای زرتشتی که در مذهب ما، شایع شده مانند نقلِ داستانهای حماسی مذهبی، که ریشه در داستان سیا وش دارد و مقدس دانستنِ بعضی از اماکن، که ریشه در باورهای هندی و تایلندی و بودائی دارد . تا آنجا که گفته اند، امام هاهیچ تمایلی به اموال دنیا ،مانند طلا و غیره نداشتند .حالا چه اتفاقی افتاده که جنازه آنها را در طلا غرق، میکنند. مشخص نیست.ولی مشخص است که این باور ریشه در روش سلاطین ساسانی، دارد که بسیار از تزئینات طلا در پوشش و بناهای شاهانه استفاده میکردند. همچنین اکنون هم عبادتگاههای بودائی با طلا و حداقل با پوشش مطلا همچنان میدرخشد.

آوار این خرافات ،در ظاهر و باطنِ زندگی مردم امروز، موجب نادانیها و خسارات و نابودیهائی شده. که تا کنون هیچ حادثه طبیعی و غیر طبیعی نتوانسته تا این اندازه خسارت ببار بیاورد. لذا لازم دانستم با  شرح مختصری در رابطه با خرافات ،راه های احتمالی بر خورد با آنرا پیشنهاد بدهم

باید باور کنیم که مطلقا، هیچ دینی با خرافات همراه نیست. ولی مذاهب دوستی دیرینه با خرافات دارند.

با خرافات بصورت علمی واستدلالی ،نمی توان مقابله، کرد و حتی پوچی آنرا ثابت کرد. لذا ضروری است  در تربیتِ نسل جدید، آنها را با خطر خرافات، آشنا بکنیم.

موضوع شفا دادن در مذهب ما زیاد مورد نظر است .بدانید هرگز کسی از طریق آویزان شدن به محلی شفا نیافته و باید سعی کنیم این خرافه را اصلا گوش هم، ندهیم

مرگ پایانِ قطعی فاعلیت انسان (هر انسانی)است و هرگز از مرده ها  (هر مرده ائی)کاری بر نمی آید و انسان مسئول انتخابها و سرنوشت خویش است

از بازگو کردن شنیده ها در مورد خرافات، حتی اگر آنرا باور ندارید در جای دیگر خودداری کنید

در مجالس مذهبی اگر گوینده در حال بیان یک موضوع خرافی، میباشد. سریعا مجلس را ترک کنید

در موقع شنیدن خرافه ها، هرگز نخندید. این مسئله گریه دارد. در زمانی که علل بسیاری از دردها مشخص شده

به درجه وموقعیت کسانی که خرافات را، قبول دارند. توجه نکنید.  انسانها درموقعیتهای

بالای اجتماعی در حال فریبکاری هستند. و میخواهند در ظاهر خود را، طرفدار مذهب و شایسته اعتماد ِشما بکنند

به شنیده هائی که امکان آزمایش برای راست ودروغ بودنشان، وجود ندارد. اساسا گوش نکنید واعتماد نکنید

به استدلالهای معکوس که معمولا معتقدین به خرافات میاورند. اصلا توجه نکنید.

نقص عضو بهر دلیل به ما تحمیل شده لذا قابل تحمل، شاید باشد. ولی نقص در آگاهی و قبول خرافات را ،ما خودمان می پذیریم. که نباید برای ما قابل تحمل باشد

بیشتر داستانهای مربوط به کشته شدنهای بزرگانِ دینی ،تحت تاثیر احساسات و برای برانگیختن احساسات بیسوادانِ صدها سال پیش، بوجود آمده اند. واقعیت و حقیقت در این داستانها بسیار کم، است.

بجای قبول هر داستانی که در مورد بزرگان دین گفته میشود. اگر دوستشان دارید بیائید واقعیات تاریخی و سیره عملی ایشان را مدنظر قرار بدهیم و از تعصب هم دوری کنیم

هرگز برای باورهای خود و قبولاندن آنها بدیگران سعی نکنید. خود را آزاد و رها بدانید ودیگران را بحال خود واگذارید تا شاید به واقعیت  برسند

از بحث و مجادله در باره خرافات در جمع های خانوادگی و دوستانه جدا پرهیز کنید تبلیغ در مورد دانسته ها لطف مجالس را کم میکند

هر چه نور وطلا و ساختمان  اماکن مذهبی بیشتر باشد قدرت به اسارت در آوردن آنها بیشتر میشود

وجود بیشتر به اصطلاح امامزادگان در ایران متکی به باورهای خرافی مردم منطقه است آنها هرگز فرزند امامی نیستند و حتی بعضی فاقد مدرک شناسائی و وجود تاریخی هستند

آنها را باور نکنید

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.