ادامه مطلب
حالا صرفنظر از جنایتی که در بورس ایران بوجود آمد. بورس باید جائی برای جذب سرمایه های کوچک باشد. تا بتوانیم. با انباشت سرمایه های کوچک و تبدیل آن به ابر سرمایه، چرخ تولیدات کشور را بحرکت در بیاوریم.اگر خوب مطالعه کرده. و دقت کنیم. متوجه خواهیم شد. که خیانت در مورد بورس هم، ریشه در فرهنگ کشاورزی داشته. و دنباله همان آب دزدی از زمین ها فرو دست است.خیلی باید مواظب فرصتها و نشانه ها باشیم. چون ممکن است فرصت امروز که برای تغییر رویکرد جامعه داریم .هرگز تکرار نشود. و فاصله جامعه ما با جوامع دنیا، بیش از پیش شده. و در جائی قرار بگیریم .که نتوانیم برنامه های توسعه و پیشرفت را، براحتی انجام دهیم.پس از گذشت بیش از شصت سال از فعالیت رادیو و تلویزیون، هنوز آموزش و تبلیغ درست و حسابی، در مورد برنامه ریزی برای فعالیت های زمانبر داده نشده. و ما در مورد کارهای تیمی موفق، فقط گاهی شاهد پیروزی تیم های فوتبال، در سطح منطقه و گاهی جهانی بوده ایم. در حالی که در ورزش های انفرادی تقریبا جزء پنج کشور دنیا هستیم.این ناموفق بودن در کارهای جمعی و اجتماعی، ناشی از فرهنگ عقب مانده کشاورزی هست .زیرا کشاورزان به دلایل مورد قبول خودشان. بیشتر موارد معمولی زندگی خود را هم، مخفی می کردند .و این پنهان کاری از ترس چشم زخم و یا دزدی و یا زیر آب زنی پیش ارباب ها بوده است.در جامعه شهری و مخصوصا در ده های اخیر، که همسایه از همسایه خبر ندارد .بسیاری از رازداری ها از سکه افتاده اند. ولی این حالت ارزش انفرادی، که راز داری، یکی از جلوه های آن است. هنوز گریبان شهر نشینان را رها نکرده. و آنها هنوز به کارهای دسته جمعی و بخصوص عام المنفعه، عادت ندارند .برنامه ریزان اجتماعی ،که اتفاقا جهت تنظیم برنامه های میان مدت و دراز مدت مسئولیت دارند.
ادامه دارد
ادامه مطلب
. لذا برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان جامعه، باید راهی پیدا کنند. تا در مرحله اول، رسوبات فرهنگ کشاورزی از بین رفته. و جامعه با صبر و تحمل و اجرای درست برنامه ها، آشنا شده. و هر شخص با توجه به علم و توان و تحمل خود. در جهت پیشبرد سهم خود. در جامعه کوشش کند.نشان دادن نشانه های فرهنگ کشاورزی و راه عبور از آنها و ترسیم یک برنامه فراگیر برای آموزش فرهنگ مدرن، البته با حفظ سلامت و هنجار اجتماعی باید، از محیط های آموزشی شروع شده .و تبلیغ گردد.مسئولین حکومتی باید. برای فرد فرد برنامه ریزی کرده. و افراد مورد نیاز یک جامعه جوان. و نو را آموزش داده و پرورش دهند.باور به نتیجه گیری سریع را باید از جامعه دور کرد. و منحصرا اجرای برنامه های از پیش تعیین شده. که منافع میان مدت و دراز مدت ملت را تامین کند. باید مد نظر قرار گیرد.بسیاری از داشته ها و باور های جامعه، زیادی بوده. و باید حذف شوند .گاهی داشتن بعضی از نعمات و ثروتها و دارایی ها، مانع اجرای برنامه ها هستند. که باید توسط متفکرین شناسائی . و به تدریج از بدنه جامعه، حذف گردند .برای مثال در موقعیت فعلی جامعه ما ،داشتن ماشین های فوق گران. و منازل چندین میلیاردی، باید ضد ارزش تلقی شده. و سرمایه گذاری جهت ترویج تولید و تشویق مردم به مشارکت در سرمایه گذاری های ملی، با هر توان مالی، جایگزین شود.سرمایه گذاری برای خریدن منزل مسکونی و یا اتومبیل گران قیمت، بن بست سرمایه گذاری هست. در حالی که شرکتها و تولیدی های زیادی، به مبالغی بسیار کمتر از پول یک اتومبیل لوکس، نیازمند هستند.حالا صرفنظر از جنایتی که در
ادامه دارد
ادامه مطلب
و این در حالی است. که برنامه های شهری و تمدن ،معمولا برای میان مدت و دراز مدت. قابل دسترسی هستند. و کم حوصله گی و عجله در بدست آوردن نتیجه برنامه ها، نتیجه بسیاری از طرح ها و برنامه ها را، خراب کرده. و طراحان اجتماعی را ناچار به اتخاذ تصمیماتی کرده .که هر چه زودتر به نتیجه برسند. و در این راه چه ضرر و زیانهای هنگفتی به ملت و جامعه وارد شده، خدا می داند.اصولا در فرهنگ کشاورزی، تمکین اجتماعی، تعریف نشده .و هر نوع حرف شنوئی، با زیر بار حرف ارباب رفتن، تعریف شده است. و جامعه این چنینی، معمولا ایستادگی و مقاومت در برابر فرامین حکومتی و اجرای سیاستهای از بالا به پائین را، یک ارزش مثبت تلقی می کند. و هر نفر به اندازه توان و فهم خودش، در برابر اجرای برنامه ها ،مقاومت کرده. و در مواقع حساس کارشکنی هم، می کنند.رهبران جامعه ،به میزان زیادی انرژی مصرف می کنند. تا بتوانند جلوی خرابکارانه های معصومانه جامعه، را بگیرند. و گاهی هم در فرصت های مناسب سعی در توجیه سیاستهای خود را دارند. و تا این جا موفق نبوده اند.برای یک جامعه متمدن برنامه لازم است. و دست یابی به نتایج یک سیاست و یا برنامه، ممکن است. حتی به یکی دو نسل، نیاز داشته باشد. که این معنی در فرهنگ کشاورزی، مطلقا وجود ندارد. لذا....
ادامه دارد
ادامه مطلب
در یک بلبشوی دراز مدت، که ناشی از تلاقی فرهنگ کشاورزی و روش های تقریبا مدرنیته هست. قرار دارند .و البته، متفکرین جامعه هم ، بدون توجه به رسوبات فرهنگ کشاورزی در جامعه، صرفا موازین و قواعد جوامع مدرن را تبلیغ و ترویج می کنند. که متوجه هستیم. تا کنون نتوانسته اند. به موفقیت قابل توجه ایی دست پیدا کنند.یکی دیگر از رسوم کشاورزان. حداقل در ایران چشم داشتن به آنسوی ابرها بوده. و موفقیت کار و زحمت خود را، غالبا بعهده آسمان و بارش باران و بطور کلی عوامل جوی می گذاشتند.در این تفکر، برنامه ریزی و تلاش برای تغییر عوامل موثر، مطلقا وجود نداشته. و بیشتر کشاورزان طبق روش ها و سنت های پدران خود. به کار کشت و کار، مشغول بودند. و معمولا از میزان و مقدار محصول خود یا راضی بودند. و یا کم و کسری محصولات را حواله آسمان می کردند.این باور و عملکرد در زندگی شهری چیزی، حدود مردن است .در فرهنگ تمدن هر کاری نیاز به طرح و برنامه مشخص دارد. و نتیجه کارها، معمولا بیانگر طرح و برنامه و تلاش دست اندرکاران است. و به همین دلیل، دائما عملکرد اشخاص و کارخانه جات و مسئولین بازنگری شده. و ترمیم و تصحیح می گردند .تفاوت فرهنگ کشاورزی با فرهنگ مدرن، باعث عقیم شدن برنامه ها و طرح های اجتماعی شده. و مردم در میان عوامل موجود جامعه، و آنچه که باید باشد. و آنچه که هست. سرگردان و حیران می مانند. و قادر نیستند. توان و نیرو و استعداد خود را، منظم کرده. و با برنامه های مفید اقتصادی و اجتماعی، به اهداف از پیش تعیین شده برسند.در فرهنگ کشاورزی رسم بر این است. که کشاورز بعد از گذشت هفت و یا هشت ماه، به نتیجه زحمات خود برسد. و این در حالی است. که برنامه های شهری و تمدن ،معمولا برای میان مدت و دراز....
ادامه دارد