ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
ادامه مطلب
مطمئن باشید، حتی اگر در قانون هم، مرکزیت قدرت و تصمیم گیری به اشخاص واگذار
گردد باز هم تفکرِ مرکز باور از بین نرفته و فاجعه خواهد آفرید عدمِ قبول تفکرِ مرکز
باور، به معنای هرج ومرج و هرکی هرکی نیست. ولی ممکن است در زمان گذار ناگزیر
باشیم یک دوران هرج ومرج را از سر بگذرانیم. اما حرکت همراه با دانائی و حساب
شده، از فرهنگ کشاورزی بسمت تمدن می تواند فضایِ تنفسِ دیکتاتوری را، در
جامعه بکشدو اصولا در فرهنگی که فقط خدا را فعال مایشا و اول و آخر هرچیز بداند
وباور کند و مرکزیت هیچ چیز زمینی را نپذیرد. امکان نفس کشیدن فضای
دیکتاتورها وجود نخواهد داشت و طبعا هزینه های انسانی و مادی و معنوی که به
مصرف حفظِ هرم قدرت مرکزی می رسد. نیز به صفر خواهد رسیدخدا در فرهنگ
کشاورزی، زائیده نیاز و تصورات و تفکرات جامعه، است و نوعی مخلوق زمینی ها،
بحساب می اید. و مردم در فرهنگ کشاورزی بر این باورند که، خدا مرکز همه چیز
است .اما ذات خداوندِ متعال ،منزه است از هر نوع تفکر و تصور بشری. لذا با توسل
به ذکر سبحان الله باید بدانیم که ما، عبد و بنده خدا هستیم و در هیچ حالتی
تخیلات و تصورات و تفکرات ما در بارهِ خداوند، درست نیست.لذا باز هم می گویم
برای رسیدن به تمدن و عبور از فرهنگ کشاورزی .خدا باوری و ناباوری به مرکزیتِ
هر چیز در زندگی می تواند موثر باشد
ادامه دارد