امشب در منزل دوستی میهمان هستم .آیا میتوانید خود را ببخشید ؟ چگونه میتوانید ؟
من بارها خودم را بخشیده ام
روایت است که در یکی از جنگها حضرت علی تعدادی را
کشت و کسی دیگر همان تعداد و یا بیشتر
زمانی که خواستند این دو نفر را مقایسه کنند که فرضا
انکس که بیشتر کشته پس شجاعتر بوده حضرت فرمودند
کم کسانی را که میتوانستند در آینده مسلمان شوند و یا از
نسل ایشان مسلمانی پدید آید نکشتم
نکته عبرت آموز در روایت زیاد است اما مهمترین آن
اینکه مسلمانان همیشه در چشم اولیا دین عزیز و محترم
بوده و هستند آنان که رفتند و آنان که هستند و آنان که
خواهند آمد محترم و عزیزند
یک خانواده ایرانی را میشناسم که دو سه سال است به
امریکا مهاجرت کرده اند
این خانواده درکمتر از دو سال آنچنان تحت تاثیر محبت
و رفتارهای امریکائی ها قرار گرفته اند که با میل و
علاقه و با عشق دین مسیحی را پذیرفته اند
یکی دو نفر در همین ایران دین مسیح (ع)را پذیرفته اند
این هر دو اتفاق موحب تاثر شدید من شد
دین ما که خدایش ارحم الراحمین است و انفاق و بخشش
ار سفارشات اکید آن به دست خبیثانی افتاده که مسلمانان
و جوانان اسلام را به بهانه های کوچک و خشونتهای
بی سبب از کشور و دین می رمانند
آقایان دین و ظرائف دینی باید در دست متخصصان قرار
گیرد و اگر هر بیچاره ائی خود را مرجع و ملجا قرار
داد و احکام خشن اسلام را که برای اجرا هزار فن و
دقت میخواهد دادیم دست هر بچه ننه مغرض اوضاع
این میشود که شاهد هستیم .امروز ما نیازمند زنده کردن
خلق و خوی محمدی هستیم و کرامت علوی
دو دیدار هردو با انسانهای جالب
چرا آن کشش را احساس نکردم .شاید آن نجابت پاک و ان
ترس دخترانه از بین رفته باشد
دومی را نمی دانم چرا
شاید تماس دائم با مردان آن یکدستی و جاذبه را ازبین ببرد
و کم شدن این جاذبه مانند کابوسی برای دختران جلوه میکند
ایشان بر اساس یک باور معمولی سعی میکنند با آراستن تن و
روان خود مجددا به آن درجه مطلوب جذابیت برسند
این تلاش مانند تلاش غریق مرداب است و او را زودتر از جاذبه ها
تخلیه میکند .
شاید راه نگه داشتن جذابیت همان رعایت در تماس ها باشد
احسنت به حضرت علی (ع) که فرمود چرا زنان شانه به شانه
مردان در بازار حضور دارند؟؟؟؟
بخدا تا چند روز پیش هم فکر میکردم این اعتراض حضرت ناظر
بر محرومیت زنان و حصاری کردن ایشان است
در حالیکه این اعتراض پاسخ صحیحی به نیازمندی های جنسیتی
و وجودی زنان است که حضرت راه ارضا شدن روحی خانمها را بدرستی
به ایشان نموده است
شادی بهار را عید بنامیم .عید را بهارانه بخوانیم .کسالت زمستان را به گرمی آغوش
گل بسپاریم و فریب نخوریم که دین ما دین گریه و عزاست خیر
دین من و شما دین شکفتن نو شدن و گذشتن و گذشتن است و چهره رسول الله نمیتوانسته اخمو باشد چون هیچ اخمی زیبا نیست و هیچ
زمستانی ماندنی نیست
عید را بخوانید .بخوانید عید را شاد بپوشید آنقدر تا سیاهی لکه زشتی بشود بر دلهای سیاهتر
عید را بخوانید و از مسافر کش ها خواهش کنید که سن شهی را بر دارند و بهار را بخوانند
اولین کس که قیاس کرد شیطان بود و او رانده ابدی شد
معمولا برای قیاس (مقایسه) اصولی و جود دارد و راه کارهای
قانونمند.برای یک مقایسه در بادی امر بایستی نتیجه حاصل از
قیاس مورد نظر باشد و شخص مقایسه کننده نیاز حتمی به
مقایسه و نتیجه آن داشته باشد مانند مقایسه قیمت یک کیلو از
یک جنس و پولی که شخص در اختیار دارد
این موضوع بالا را میتوان یک بررسی و یا حساب کردن هم
گفت منظور این است که با این گونه محاسبات و بررسی ها
انسان زندگی کرده و امورات خود را میگذراند
عنایت فرمودید که برای شما مقدار پول و قیمت جنس و سایر
موارد کاملا مشخص است
اما اگر شما بخواهید مقدار خوشبختی و یا بدبختی و یا هر موضوع
از این قبیل را با هم مقایسه کنید به چه نتیجه ائی میرسید؟؟؟؟؟؟؟
و البته هر نتیجه ائی هم که حاصل شود غیر قابل استفاده و غیرقابل
استناد خواهد بود
زیرا هیچیک از اطلاعاتی که در مغز و نظر شماست کاملا مشخص
نبوده و هر لحظه هم بشکلی متجلی میشود لذا
مقایسه کاری شیطانی و احمقانه است و محاسبه هم لازمه زندگی
است و برای محاسبه بایستی هیچیک از مقادیر فرضی نباشند تا
بتوانیم به نتیجه واقعی و قابل استفاده دست پیدا کنیم