Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation
Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation

دنیای خاکستر3

دنیای خاکستر 3

چرا این دم و دستگاه عدالت اینقدر کند و بد موقع خفت

منرا گرفته؟؟؟؟؟

حالا چه کسی این صنار سشاهی حقوق را بگیرد.تا من بیام

از توی زندان به زنم وکالت بدم و اون بره حقوق را بگیره

خودش میشه دو ماه چه کسی به داد زن و بچه من میرسه تو

این دنیای وانفسا؟؟؟؟؟؟؟؟

قاضی کمی جا بجا شد و نگاه کینه توزانه ائی کرد و

گفت بنظر میرسه اگه پنج دقیقه دیگه نگرفته بودندت باز

هم به کلاهبرادی خودت ادامه میدادی!!!!!!!

قاضی ادامه داد آیا کسی را داری که برایت سند بگذارد

و یا خانه داری که سندش را گرو بگذاری من بیست

 میلیون تومان برایت قرار صادر کردم .زود باش تلفن

بزن خانمت سند بیاورد.

قاضی منتظر عکس العمل ماند و شنید

آقای قاضی من خانه ندارم مستاجر هستم و قدرت تامین

قرار را هم ندارم.

شاکی در آمد که آثای ثاضی دروغ میگه اون صاحب

خانه است.

قاضی گفت بهتر است شاکی و متشاکی بروید بیرون شاید

به توافق رسیدید

خدایا کدام زندان را انتخاب کنم که اگر روزگاری

خانواده ام خواستند به ملاقاتم بیایند دچار درد سر و هزینه

ریاد نشوند

آقای قاضی من هیچگونه قدرتی برای جلب رضایت شاکی

ندارم .

در اینصورت اوین را میخواهی یا قزل حصار را

اوین را

سرکار ببرش بیرون .

سرباز خسته تر از آن بود که حرفی بزند.او فکر میکرد

چرا هر کس که ناتوان است و او میبیندش بی اختیار یاد

باباش میافته

نه بابای من خلافکار نیست فقط فقیر و ناتوان است

باید شمارا تحویل اجرائیات بدم

بعدش چی میشه

هیچی باید یک ماشین بگیری و پول رفت و برگشت را

حساب کنی

پول برگشت برای چی ؟منکه به اینجا بر نمی گردم

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.