ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
من از کارگردان و تهیه کننده فیلم خوب سلطان قلبها
عذر میخواهم
امشب منتظر بودم تا ساعت از دو نیمه شب بگذرد و من بتوانم
با تماس شبانه کانکت شوم در این فاصله به آهنگهای قدیمی
گوش و بازی میکردم آهنگها پشت هم میرفتند تا ناگهان نوبت
آهنگ سلطان قلبهای عهدیه رسید نمی دانم چرا ناگهان
پس از اینهمه سال که این آهنگ را بیش از صد مرتبه گوش
کرده بودم حال دیگری به من دست داد. اولا یک موضوع خارج
از هدفم بگویم (جای خانم عهدیه واقعا برای من خیلی خالیه)
آهنگ را تکرار کردم و شعرش را نوشتم
یه شب یه روز یه ماه یه سال
یه عمره که میگردم بدحال
چون کبوتری بی پر و بال
میرم همه جا
یه روز دیدم گم شد جونم
دور افتادم از آشیونم
بی خونمونم سرگردونم
بی او بخدا
سلطان قلبم....
واقعا این یک تابلو واقعی از زنان دهه چهل و پنجاه بود کارگردان چه ظریف
توانسته بود بی پناهی زن را در یک داستان بظاهر عشقی نشان بدهد
و شعر بالا بیشتر از سرگردانی زن که از سلطان خودش(مرد) دور افتاده
سخن میگوید تا یک عشق واقعی و این مطلبی بود که من در زمان نمایش
فیلم در سینما نفهمیدم و سالها بعدتر هم نفهمیدم و چون بالاخره شاید
مطلب را فهمیدم از کارگردان و شاعر این شعر عذر میخواهم و از این
اعتراف خودم لذت بردم .این گونه است که آدم باید یک شعر و یا
یک مطلب و یا فیلم را با حوصله و بهتر ببیند.
خداوند آقای فردین و سایر دست اندرکاران فیلم را که به رحمت خدا رفته
اندرا بیامرزد