ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
مرگ نزدیکتر از آنست که بشود درباره اش حرف زد و یانوشت
اما من از این فرصت اندک استفاده میکنم و در باره مرگ آنهم
مرگ خودم حرف میزنم
من با نارسائی شدید کلیه (کیست کورتیکال) زندگی میکنم و چند
روزی هم میشود که دستهایم و پوستم کمی زرد شده که احتمالا
مشکل کبد باشد.
دلم میخواست یکی از بچه هایم آخرین پست را از قول من
می نوشت و از خوانندگانم خدا حافظی میکرد.
به آنها خواهم گفت ولی بعید میدانم چنین شودلذا از این ببعد
سعی میکنم مطلب بنویسم
اگر چند هفته شد و من مطلبی نداشتم به معنای اینست که بار سفر
بسته ام .
برایم آمرزش طلب کنید