ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
ما مثل ماهیانی در آب هستیم که قدرتِ اشراف بر
محیط زندگی خود، نداریم .تقصیری هم متوجه کسی
نیست.از روزی که بدنیا آمدیم. شاهد این وضعیت
بوده ایم . معمولا سخنانِ از بند رستگان و مهاجران
از ایران را ،شنیده ایم .بیشتر َسرَسری و غالبا با
حسرت، لذا نتوانستیم به عمق مطلب و ماهیت موضوع
آن چنان که باید ،پی ببریم .
شخصا پای من بخارج از کشور، نرسیده و آنچه که
در ادامه مطلب می اید. حاصل شنیده ها و مطالعه و
مشاهده مطالب در تلویزیون و اخیراً ،اینترنت است
من به مشخصات یک جامعه متمدن، چندان اشرافی
ندارم .و در بسیاری موارد هم، از فرهنگ کشاورزی
سر در نمی اورم. و ترس از این دارم. که اگر در
باره فرهنگ کشاورزی، مطالب را بسط دهم از
هدف اصلی دور خواهم شد. لذا در بیشترِ موارد
در بیان مشخصات فرهنگ کشاورزی ،کوتاهی و
کمی ی مطالب را می پسندم و عرض خواهم کرد
و درهمه موا رد هم ،امید زیادی دارم تا خوانندگان
محترم، در صورت مشاهده اشتباهی، لطف کرده و
مرا، راهنمائی کنند . من می دانم که ایستائی فرهنگِ
کشاورزی، مدیون پشتیبانی های زیاد از جمله پشتیبانی
مذهب، است. و از طرفی هم، یک تنه و یکساله هم
نمی توان از تنگناهای فرهنگِ کشاورزی ،عبور
کرده و به تمدن، رسید.واضح است که شخصا چنین
توان و ادعائی هم، ندارم .اما آرزومندم با الطاف
بی دریغ شما، بتوانم شعله کوچک این چراغ را در
برابر هجوم شب پرستان، محافظت کنم .از هر انتقادی
استقبال ،می کنم و می دانم. که هر انتقادی مرا به راهی
درست و سخت راهنما، خواهد بود. از مخالفین این
مطالب هم ،تقاضا دارم. اول مرا، راهنمائی کنند. و در
مرحله بعد، مقالات خود در باره رد کردن نوشته ها
را، یا در وبلاگ خود، منتشر کنند. و یا با حفظ موازین
اخلاقی و ادب، آنرا برای من بفرستند. تا عینا در این
وبلاگ، با نام خودشان، منتشر شود. اگر مقالات ارسالی
تحقیقی و مستدل و مودبانه و با آدرس باشد. حتم
بدانید. از انتشار آن، خوشحال هم، خواهم شد. من چندان
به آزادی ی تعریف نشده ، معتقد نیستم و تقریبا تعریف
آزادی غربی را هم، قبول ندارم .من بیشتر به یک
قرار داد اجتماعی، علاقه مندم. و سعی خواهم کرد
با دوستانی که به این قرارداد، و یا هرنوع قراردادی
که پیشنهاد می کنند . پای بند باشند. مطمئن باشند. که
همراهان خوبی برای همدیگر، خواهیم بود حتی با
نظرات کاملا مخالف.
این یک مقدمه طولانی شد.امید همراهی دارم