بقولی مشئوم ما از این ملی گراها سیلی و این صحبتها و این حرفها
لطفا آیا مهدی و محسن مادر قحبه که بابای جاکششان ایران را درسته قورت داده
نسبت به نمی دانم آنچیزی که آنها (وطن)میگویند
آقا برای ما یک مشت بدبخت غارت شده و حق ضایع شده تحقیر شده توهین دیده آخوندزده چه تفاوت دارد که خلیج فارس باشد یا عربی یا ترکی
پدر سوخته ها هر کس میلیارد میلیارد نفت و گازش را می فروشد چرا حالا بفکر
ایرانیت ما افتاده اید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آقا از اولین سیلی که یک کمیته ائی مادر جنده بنام اسلام بصورت من سرباز زد
دیگه یادم نیست وطن کون کدام سگ و ملی گرائی سمت چه کس کشی است
به کیرم که همه خاک مستقیم سابق به کس زن رفسنجانی برود
من هیچ احساسی ندارم
آیا میدانید ثروتمندان بی ریشه در چه موردی بسیار دست و دل
بازند؟؟؟
بدون تردید ایشان در اظهار ناراحتی های رنگارنگ در هر مجلس و محفلی لحظه ائی تردید بخود راه نمی دهند
شنوندگان خود باخته این آشغالها به تصور اینکه این ازگلها از طریق همین نق زدن به جائی رسیده اند بدون توجه به عواقب کار ناخود آگاه رفتار فرد مورد تمجید خود را که همان نق زدن است تقلید
کرده و ادامه میدهد.
شنوندگان که قبلا موضوعات نق زدن اصلی را از دهان آن ثروتمند شنیده اند با کمترین توجهی در می یابند که این مقلد
احمق طرفدار آن ثروتمند و یا حداقل پیرو او ست لذا به محض اینکه طرف دهنش را باز میکند و زر وزر میکند تمام انسانهای هشیار متوجه شخصیت او شده و او دیگر ارزش اولیه خود را نخواهد داشت.
شما میتوانید اگر ثروتمندی دست و دلبازی کرد و زباله های مغزش را بیرون ریخت به او بگوئید
آیا شما با همین غرغر کردن و نق زدن به این موقعیت رسیده اید؟؟؟؟و یا این موقعیت بشما اجازه داده که اینهمهنق بزنید
امتحان کنید حتما متوجه واقعیت خواهید شد
پشت چشمای تو شهریست
که سر شار از عطر آشنائیست
آسمانش نورانی-آئینه نگار
که در آئینه ها نور خدا نقاشیست
همه آئینه ها رو بخداست
مردمش نورانیست
همه آرزوها
توی اون شهر خدا
تو هزار هزار تا آئینه روحانیست
خدا هم با نور سبز و مهربان
مثه آب تو آئینه ها شهر جاریست
من خدای توی هر دو چشماتو
دوست دارم
همه آرزوها تو ی ائینه ها
مثه آب تا سر مژگان قشنگت جاریست
عشق اما؛ پشت هر آئینه ایی
نا پیدا؛ پی جا از پس این بی جائیست
عشق خدا رو می بینه سلام میده
نور از چشمای تو بیرون میریزه ؛پیا م میده
پشت چشمهای تو شهریست
کوچه ها ش بی دیوار- آئینه نگار
عکس هیچ کسی توی آئینه ها پیدا نیست
همه آئینه ها رو بخداست
مردم کوچه بهم سلام میدن
مهربونی را بهم پیام میدن
هر کسی که کسی رو دوست داره
دم صبح /وقت غروب/تمام شب
توی آئینه اش نگاه میکنه
و درست زمانی که خدا میاد
تا بره پیش بنده هاش
ناگهان به او سلام میده
خدا هم با نور سبز و مهربان
سلام اونو جواب میده
اینه که ارپشت چشمای قشنگت
دریا دریا دل
خورشید خورشید نور
همیشه منو همراش میبره
پشت چشمای تو شهریست
کوچه هاش بی دیوار- آئینه نگار
همه آئینه ها رو بخدا
آسمان نورانی؛بوی محبت ساری
حالتش رویائی؛
همه آرزوها
ازتوی آئینه ها
مثه آب تانوک مژگان بلندت جاری مثه سیل تا نوک مژگان بلندت جاری
عشق اما
پشت هر آئینه ایی نا پیدا درمیان آئینه ها دست دعا
پی جا از پس این شیدائی سوی نوراست پس ازاین شیدائی
همه آئینه ها رو بخدا پیش این آئینه ها ؛جام بلا
مردم شهر چشات نورانی نوشیده با شیدائی
خروشنده و زیبا
مهر؛با نور قشنگش گویا
اشک این ائینه ها
شعر دعا
دل و شیدائی
نوربااشک؛
آرزو با عشق؛
رویا؛ با مهربانی
توی اون شهرچشات در بازی
امروز قسمتی از سخنرانی آقای رحیمی ازغدی را دیدم و شنیدم
سخنان پر محتوا و تکراری و همه فهم بود
اما
آقای ازغدی چرا شما که اینهمه دشمنان را خوب شناخته اید
با مردم خودتان این معامله را میکنید
من با هیچ اقدام نظام اسلامی در رابطه با سخنان شما مخالف
نیستم .
اما
شما پاسخ بدهید
در ایران چه کسی همان مافیا و سلطه و تکبر را دارد؟؟؟؟؟؟
شما اکبر بهرمان را می شناسید؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شما میدانید؟؟؟؟؟
مهره های منصوب اکبر کوسه در بسیاری از پست ها و
مقامهای خود ماندگار شده و بعضا ارتقا هم یافته اند
یکی از سران نظامی که بوسیله پرتغال تانجل لو و پر و
نارنگی و...... فرماندهی را بدست آورد چوپان معرفی
است
ایشان یکی از اهالی دهات نزدیک اکبر اینا هست
کسی که باعث شد میلیونها تومان در آمد دولت حیف و میل
شود(شاید خودش نخورد)
بسیاری از نارسائیها از جمله وام چند میلیارد دلاری که به
ملت ایران تحمیل شد توسط کدام مافیا و کدام حضرتی بود
آقا جان شما را بخدا بنام خدا و بنام اسلام به مملکت داری
گند نزنید
شما بگوئید ما میخواهیم خودمان حکومت بکنیم دیگه اسلام
را مستمسک قرار نمی دهیم ما ملت مخلص شهید پرور
تمام ظلم وستم شما بخودمان را بدیده منت میگذاریم اما
وقتی شما با تنها خدای ما بازی میکنید مسئله عوض
میشود
رفسنجانی مگر بدست این ملت نیفتی!!!!!!!!!!
در سالهای بحبوحه جنگ؛ بمب باران شهر ها؛ ویرانی راههاو
کشتار جوانان. مارشهای وحشتناک
در زمانی که ناگهان در میان حیرت همگان آهسته آهسته پرده از چهره سفاک جنگ افروزان بکناری میرفت و........
بگذریم سالهای دیوانه ائی بود! خاک و ترس از دیدار جوانانی
که میرفتند ویا برده میشدند وبیشترشان باز نمی گشتند بر چهره و قلب پدران و مادران و اقوام پاشیده میشد
سالهای پرواز اکبر رفسنجانی در اوج شقاوت و خونریزی و شنای ضحاک در دریای خون .....و یک کلام
سالهای جمهوری اسلامی
زمانی که داغ دیدگان میخواستند وارد بهشت زهرا بشوند
با منظره تکان دهنده ائی مواجه میشدند
خونخواران حوض و فواره ائی چند طبقه در وسط بلوار ساخته بودند که پر از خون بود و خون از فواره های آن
بهوا میرفت
بدبختانه این منظره دهشتناک را از تلویزیون هم هر روز پحش میکردند تا پیرا ن و خونخواران مسن که نمی توانند از خانه بیرون بیایند از دیدن فواره خون لذت ببرند و حالی بکنند
لذا بهمین دلیل فکر میکنم که
روحیه تخریب شده ملت تا سالها انتقام کشی مذهب از مردم را فراموش نخواهد کرد
لعنت بر روح پدر و اجداد خلخالی دیوانه و لعنت همه لعنت شدگان به تمام اجداد و ذریه و اسلاف و اخلاف رفسنجانی لعین.
این صحنه ها و اظهار تنفرها برای ثبت در تاریخ است و قصه رنجی که سالهای جوانی من و امثال مرا به تباهی کشید و چه بی نتیجه.
حیرت آور اینکه وقتی سیل خون متوقف شد بعضی از زالوهای خونخوار که در خون جوانان زندگی میکردند به زباله دان درک اسفل پرتاب شدند.
تو گوئی ماموریتی لابد بود که باید انجام میشد و به محض شهید شدن جوانان رشید طبق آمار ابلاغی ماموریت تعدادی خاتمه یافت و مردند و رفتند
در زمان حال هم تا آمار فساد و تباهی وکثافت به اندازه تعیین شده نرسد مردم از دست این کوسه لعین نجات نخواهند یافت