Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation
Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation

ابر

آنچه در روز آخر ماه مبارک زیر ابر ماند هلال ماه شوال بود و آنچه که از زیر ابر بیرون زد

اختلاف  ریشه ائی بین آقایان بود.برای روئت ماه شوال ظاهرا شهادت چند مرد عادل

کفایت میکند حالا سئوال اینجاست در حالی که در قم بعضی مراجع نماز عید فطر را

اقامه کردندو رادیو تلویزیون دوشنبه شب تقریبا به عید روز سه شنبه صراحتا اشاره

کردند چه چیزی مانع اعلام عید توسط حکومتیان شد.

ایجاد هماهنگی با آلمان و انگلیس و فرانسه همین چند هفته پیش ممکن شد چطور

است که ؟؟؟؟؟؟  ما که نظری نداریم بقول آن فسیل صلح طلب مهم نیت و اجرای

فرمان خداست پس آنها که سه شنبه را عید گرفتند اجرای امر کرده اند و کسانی

هم که چهار شنبه را عید بگیرند باز دستور خدا را اجرا کرده اند

یادم آمد نماز جمعه مروان حکم که در روز چها شنبه خواهد و چهار رکعت نماز صبحی

که  آن دیگری خواند. آقا اگر خودی بودی هر کاری که کردی درست است

اگر هم خودی نبودی برو بمیر

نماز عید فطر چهارشنبه به کلیه نماز گزاران مبارک ما هم تمام روزه ها را گرفتیم

حتی سه شنبه را ولی نماز عید را نمی روم

خدا عاقبت ایران را بخیر کند انشاالله

پاسخ

عزیزم من بلد نیستم انگلیس بخوانم فقط امیدوارم آنچه را فرستاده ائی بکر و دست

نخورده باشد.با امید روزهای بهتر برای شما که بهر حال مراعات بعضی از موارد را نموده

اید.بهر حال من تجاوز به حریم کسی را دوست ندارم.از سایتها انتقاد کردم بدلیل اینکه

خارج شدن از آنها تقریبا غیر ممکن است.سلام مرا بخانواده محترمتان برسانید

دلم که میگیره

دلم که میگیرد///یاد باران ////آخرین بارانی که در بهار بارید بر دلم شعله میزند///////پوستم زیر ریزش قطرات خنک باران می سوزد////نهر خیابان  درحال جاری شدنست////آشیانه ایی از بلندای درختی سقوط کرده

دلم که میگیرد

خاشاک آشیانه را دستخوش سیلاب کوچکی می بینم////تخم پرنده ها را شکسته

پرنده زیر باران ....نمی خواند

یاسا

روزی آدم بیشعوری از خان مغول توچین سئوال کرد که چرا جنگ را در جهان براه

انداختی؟چنگیز که از این همه بی خبری در حیرت مانده بود فرمود

ای سردار مگر نمی دانی که قوم مغول در بیانهای مرتفع از همه مواهب خدا بی بهره

مانده و چینیان و ایرانیان بدون اینکه لایق آنهمه نعمت باشندو بتوانند از ان استفاده کنند

از قوم ما . مشلاتش بی خبرند و مردم شریف ما را که به بازرگانی رفته اند کشته اند

پس بر ماست که بمنظور رفاه احوال قوم خود و استفاده ایشان از اتوبوس و برق و آب

مجانی  و آزادی ارتشیانمان از قید مستشاران امریکائی قیام کنیم و امت مغول را  به

استقلال برسانیم(ببخشید این قسمت آخرش از چنگیز نبود موج روی موج

افتاد)

این چنین شد که نام جاودان و بزرگ چنگیز برای همیشه بعنوان سرداری بزرگ در

خدمت مردمش در تاریخ ثبت شد .گور چنگیز زیارت گاه اهل خرد شده و من به روح

بزرگ این  نامور درود خالصانه میفرستم و شهادت میدهم او آنچه را برای رفاه و ترقی

ملتش بود فراهم آورد

 

 

آخر شام اخر

بنظرتون هنوز سایه اون غوله

اینجا پرسه میزنه؟

نور مهرو میگیره؟

جوهر عشقو میمکه؟

شایدم

معشوقه ائی -فامیلی -کسی از اون

اینطرفا پیدا شده

خانوما -آقایونا

ما را با دیو در نندازین

پاشین برین

میخوام یه لام روشن کنم

*****

شما بفرمائین

اونطرفو نیگا نکن

دیوا حسرت جا گذاشتن

بوی حسرت مونده

اشتها را کور میکنه

ترو خدا ببخشین

اول مهمونی لامپا همه روشن بودن

سفره پر از نور خدا بود

هر کدوم از لامپاش

با یه جیغ -با یه صدا

بیشتر با لجبازیا

پومپ/////////شکست

اینجا خیلی تاریکه

غوله با خرده ریزاش

می تازن

*******

شما لطفا

اگه چراغ قوه دارین

روشنش کنین

**

آخ پاتون به میز گیر نگنه

کاغذاش سفیدن

قرار بوده مشق بشن

عشق بشن

مواظب مرکبش باشین

نریزه

والا غوله میخوره

*******

اتفاقا چون فرصت نداشتم

از شما خواستم

 تشریف بیارین

حتی میتونم بگم--------دیگه آخراشه

تو سفره ---------چیز زیادی نمونده

اما اصل کاری مونده

شما نمی دونین چرا مهمونا

                       دل سرو نکردن؟

******

همه چیزو دادم

تا سر سفره

دل کم نیارم

از شما چه پنهان؟

دله مشتری نداشت

مونده ----گناهه

بیشتر مهمونا .....حوصله میخوان

چند بار دل دادم

عوضش حوصله گرفتم

اما بازم میخوان

شما دل میل دارین؟

گوشه سفره رو ببینین

کمی لبخند ......تو ظرفه

بدم خدمتتون؟

ترو خدا نگاه کنین

چی بسر محبت اوردن

یکی دستمالیش کرده

نیم ماله دور انداخته

سرد شده--یخ کرده

****

شما بفرمائین آونطرف سفره

هنوز کمی وفا مونده

تازه اس --محلیه

با یه کولی رسیده

هنوز بوی درخت میده

نوش جان کنین

******

آش هنوز گرمه

رشته هاشو

از جونم بریدن

***

لطفا پاتونو

اینجا نذارین

بغض منه

میدونین/////اگه بترکه؟؟؟

دریا میشه

کمه کم این سفره رو خیس میکنه

*****

جا زیاده

بی زحمت دلخور نسین

جای کسی رو نگیرین

نه!!!!

اگه اونجا بشینین

سیاهی تو چشاتون میزنه

شما حتما یه جائی بفرمائین

تا از تونجا بتونین

همه منو نیگا کنین