Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation
Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation

مسافرت

سفری به اصفهان داشتم و هشت روز اقامت

اصفهان را زیاد دیده بودم  و این مرتبه فقط چند ساعت دیدار بقیه به کار و بازرسی و تهیه گزارش در خارج ازشهر گذشت

باغ پرندگان اصفهان:زمانی که وارد آن قفس بزرگ شدم بلافاصله به آقای کرباسچی درود فرستادم زیرا برای انسان ارزش قائل شده است

میزبانان :از کلیه سروران و بزرگان که ذکر نام ایشان معذورم تشکر میکنم و از اقایان امیر بزرگوار اعلائی و جناب ماهر و عزیزم آقای مونسان و قنبری و بخصوص آقای خسروی ممنون هستم .از مرتضی که بسرعت فامیلی او را فراموش کردم تشکر مینمایم

از هم راهان عزیزم آقایان آهنگری و کرمی و طباطبائی و محمود آقا که بازهم فامیلیش یادم رفت تشکر مینمایم

از کلیه اقایانی که این وبلاگ را میخوانند و در ماموریت بوده اند خواهش میکنم که به آقایان محجوبی و محمدعلی پناه بگویند که من ایشان را بخشیده ام

و مطمئن باشند که هیچ گونه ضرری از محل اینگونه تشخاص متوجه کسی نخواهد بود

هوای اصفهان عالی بود و عالیتر نمایشگاه کتاب در پارک هشت بهشت با آن کتابهای قدیمی و خوبش

به همه اصفهانیها سالام میکنم بخصوص یه خوانندگان خوش اواز زیر پل خواجو که روز جمعه منت سر ما گذاشتند و چه زیبا و صمیمی خواندند

برای آن پیر مرد که زیر چانه اش غمباد داشت ولی بخواهش من خواند طول عمر با عزت آرزومندم

 

آخر هفته

سالهای زیادی از زور بیکاری در روز جمعه تا لنگ ظهر خوابیدم.شاید هم این نقرس لعنتی بخاطر همین است که متها لاوازیه بودم (۰نقرس یک جور قاطی پاطی شدن خونه که در مفاصل درد تولید میکند و از خوردن گوشت قرمزووواین حرفها بوجود میاید/به نقرس بیماری ثروتمندها هم میگویند) اما من نقرس را بابت تنبلی که نیمی از ثروت است گرفتم نصفه بقیه اش که مربوط به مال و منال است حاصل نشده است

اغرض این هفته ها به بهانه های گوناگون صبح جمعه زود از خواب بیدار میشوم و مثل قدیمها از روز تعطیل بیشتر لذت میبرم

شاید

بر شاخه سرو پیر بلبل شاید

بنشیند و آواز بخواند

سرو پیر شاید در بوستان نباشد و تنها تک درخت دامنه کوهساران سرد باشد.تا کنون هیچ بلبلی از این کوهستان عبور نکرده و قدوم این یکی تازه است نو است

بلبل در پیچاپیچ شاخسار درخت نشانه ائی از بهاران را میبیند و خورشید را قطعه قطعه و دامنه کوهستان را سرد و خشن    بلبل از بی درختی حیران است و درخت پیر در اندیشه رفتن آخرین میهمان

(برای کسی که دیر آمده)

چرا که نه

دارم کم کم بخودم امیدوار میشوم بالاخره یک خواننده پیدا کردم که برایم پیام گذاشت از راحله تشکر میکنم حتما به بلاگ شما سر میزنم .عزیزم من حدود دو یا سه ماه بعد از حسین درخشان وبلاگ نویس شدم و در بلاگ اسپوت هم چندتا وبلاگ داشتم

از پیامت بی نهایت خوشحالم چندتا از سایتها افت خورده و اجق وجق شده در عین حال لطفا شما به آنها هم سری بزنید

naval.blogspot

toonal1.blogspot

toonal2.blogspot

toonal3.blogspot

naval.persinblog

انسان موجود کریمی است و بیش از انتقام گرفتن نیازمند بخشیدن است

آموزش

مرا بجرم اینکه روزی خواهم رفت ......میکشند

ترا بجرم اینکه مرا کشته ائی ............میکشند

خود از مرض کشتار .....همدیگر را...میکشند

عادت کشتار جمعی .......فرد را میکشد

فرزندان کشته گان ......کشندگان را .....میکشند

و..............

اما من نخواهم رفت!!!!!!

رفتن را میمانم ......وتو هرگز بهیچ جرمی مرا نخواهی کشت؟

من بتوو همه کسانی که بهانه کشتن دارند

عشق

میاموزم و شباهنگام سبدی از گل لبخند که نایابترین هدیه مردمانست را

به خانه میبرم تا    شاهد گریه های شبانه ام باشند

گریه ائی پر از عشق

برای تمام بالهائی که پرواز را باور ندارند

و تن به سنگینی اب و دانه زمین داده اند

برق هیچ تیغ تیزی حریر خواب را نمی شکافد

اما...............

فریاد من پرده های سنگین گوش مردم زمان را بارها

...........................

با عشق مینوازد