نوشته ها میتوانند دقت خوانندگان را به
دام بیندازند.
بیشتر مواقع من اسیر مطلب میشوم و
زیاده نویسی میکنم
باید بابت بعضی از نوشته هایم زحمت
زیادی بکشم تا بتوانم در حجم های
کوچک نظرم را بگنجانم
همین پنجاه سال پیش مردم فرصت داشتند تا دانسته های
خودشان را پالایش کنند.
اگر فکری به مغز کسی خطور میکرد او کم کم برای
نزدیکان و دوستانش تعریف میکرد و با انتقاد و خرده
گیری های ایشان مواجه میشد و به مرور مجبور میشد
که افکار خود را آنقدر پالایش کند تا کامل شود
اما در این دوره و زمانه هیچکس قادر نیست شنونده
خوب بی نظر منتقد پیدا کند
نتیجه اینکه میراث جمعی بشر که در اختیار یک قوم
قرار دارد نادیده گرفته شده و مردم نیز مجبورند
تک تک با قبول هزینه به جائی برسند که قومشان
باره به ان رسیده ا ند
واقعا انجام هزینه بابت تجربیاتی که قبلا حاصل
شده اسراف نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خورشید را در سرزمین من با انوار پیدا و
ناپیدایش می بینند.
روز در وطن من ازلایه های متعددی تشکیل شده
.و شب پر از شعر است.
غروب منادی غم شبانگاهی بوده
و انتظار سحر و سپیده یک آئین همیشگی.است
شب در زمین من هنگام راز و نیاز است.
در ایران به آسانی خدا در چشمهای معشوقه و
معشوق جلوه گری میکند
و دلهای ما که بی بهانه(ی) معشوق سر شار
ازعشق است.
ای خورشید بر سر زمین من با طلوعی شاد
بذر محبت بیفشان
توجه به مفاهیم کلمات و ترکیبهای تازه و ساده معمولا نتایج خوبی به بار
میاورد.
فرضا شما میدانید که پایان و انتها و تمام شد و یا تمامش کن چه معنائی
دارد.
اما کاربرد همین کلمات ساده زمانی که بگوئیم تاکتیک تمام کردن و یا
روش پا یان دادن فضای زیبا و جالبی در فکر و ذهن ایجاد میشود.
بی تعارف ما باید خیلی چیزها را از زندگی خودمان بیرون بریزیم و
پاره ائی اوقات تصمیم هم میگیریم که بصورت جدی به یک مسئله پایان
بدهیم ولی موفق نمی شویم میدانید چرا؟؟؟؟؟؟؟
زیرا ما با از تا کتیک قطع کردن و پایان دادن بی اطلاع هستیم
در مرحله اول من توصیه میکنم که روش و تاکتیک مورد علاقه و عملی
را خودتان طبق سلیقه و خواست خودتان انتخاب کنید.
هر راه حلی از جانب من تا قسمتی از وجود شما نشود فاقد کاربرد
خواهد بود
کاربردهای بی نام و نام بدون کاربرد
(مسمی ها ی بی اسم و اسم بی مسما)
هر انسان ایرانی روزانه به ........
دستشوئی 5
حمام 1
توالت 3
محل کار 1
وسائط نقلیه 5
بقالی 1
میوه فروشی 1
مرغ فروشی یا گوشت فروشی 1
رئیس 1
زیردستان 10
گدای سر محل 4
پلیس راهنمائی و رانندگی 2
همسر 1
بچه ها 2
رجوع مینماید
البته در این لیست از مراجعات هفتگی و ماهیانه و سالیانه نام نبرده ام
با وجود این همه رجوع نام هیچیک از موارد فوق مرجع نیست و هریک
اسم خاص خود را دارند و البته کابرد خود را
در میدان شهدای تهران یک تابلو نصب شده که روی آن نوشته شده دفتر
مرجع عالیقدر.............و شماره تلفن..........................
شخصا هفت سال است که خدمت یکی از این بزرگواران رجوع نکرده ام
و فکر نمی کنم بغیر از حاجی بازازی های هفت جد گدای مردم خوار
کسی به این اقایا ن بصورت مداوم مراجعه نماید
عجب نام بدون کاربردی است این کلمه...... مرجع عالیقدر...........