Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation
Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation

شمع وسحر

شما هم به قصد و نیتی نخوانید همانطوری نوشتم که می بینم

ولی خوشبختانه بزرگان قدیمی هم از این قبیل چرخشها را

دیده بودند که گفته اند:

عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده

حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت

گفتا که کرا کشتی تا کشته شدی زار

تا باز که او را بکشد آنکه ترا کشت

وباز گفته اند

دیدی که خون ناحق پروانه شمع را

چندان امان نداد که شب را سحر کند

و ایضا

ای دوست بر جنازه دشمن چو میرسی

شادی مکن

که بر تو همین ماجرا بود

و دیگر ضرب المثل ها و اشعار

اما بهر صورت شعار علیه محمود در مقابل اینهمه دوربین و ....صحیح

نبود .ولی یک چیزی در این دور زمانه سئوال ایجاد کرده آیا هنوز هم

مخالفان محمود یک مشت خار و خس هستند؟؟؟؟؟

عجب روزگاریست نازنین؟؟؟؟؟!!!!!

آتش بازی

اداره کردن و حفظ منافع ایران کار بسیار دشوار و طاقت فرسائی است

در این دوران بسیار پر اشوب که در تمام منطقه خاور میانه و فراتر از

آن آتشهای گوناگون روشن است واقعا یافتن راه صحیح که ضامن بقا

و استقلال و آزادی باشد از هر زمان دیگر دشوارتر است

در خود مملکت نیز آرامش واقعی وجود ندارد شاید لگام گسیختگی

اقتصادی و گرانی شتاب گیرنده تحت تاثیر همین عوامل منطقه ائی

باشد و شاید نیروهای داخلی میخواهند با فشار بر عموم مردم آنها را

به نفع خود وارد میدان کنند .اختلافهای مذهبی و فرقه ایی نیز فروزان

است و دعواهابر سر امام زمان و مالکیتش سر به فلک کشیده .

از طرفی چندین ماه است که در نماز جمعه ها خطبای بی خطر مانند

امامی کاشانی و....خطبه میخوانند  . یا خطبای بی اثر و تند روی مثل

احمد خاتمی که در هر دو صورت دیگر از این راه نیز اطلاع رسانی

درست دچار اشکال اساسی است.

مردم که سرگردان و گرفتار مسائل اقتصادی هستند فرصتی مثل تشییع

جنازه مرحوم حجازی را دستاویز شعار دادن می نمایند و بعدش دستگیر

میشوند ولی بازهم گره ائئ از کار اطلاع رسانی کارشناسانه باز نمی شود

حالا با توجه به کل مسائل بالا و اینکه امیدوارم این تهدیدها به فرصت

تبدیل شود فقط یک سئوال دارم

آیا این هزینه ها ملت را در خط نگه میدارد؟؟؟

پیشباز انتخابات

قطعا برای انتخابات نزدیک برنامه ریزی های زیادی صورت

گرفته و تا زمان معمول هم اقداماتی انجام خواهد گرفت.موضوعی

که در این مقاله به ان اشاره میکنم اینست

دیگر ملت ایران آنقدر به بلوغ فکری رسیده که فریب حرکات ساده

و عوامفریبانه را نخورد من بچند نمونه ازاینگونه اقدامات را

بصورت مختصراشاره میکنم

ارزانی نسبی بعضی از اقلام مورد نیاز جامعه

آزادی نسبی و کنترل شده روزنامه ها و مجلات

افزایش یارانه ها

دستگیری ظاهری چند مفسد اقتصادی

چنگ و دندان نشان دادن امریکا و اروپا

پخش چند اعتراف از زندانی های سیاسی

کم شدن تعدادی از پلیس ها در خیابانها

امیدوارم هر کس در کار و اندیشه خودش با دقت و درایت لازم عمل کند

 

صدای انقلاب

ظاهرا صدای انقلاب را در قسمت موسیقی شنیده اند

البته حالا حالا جا برای اعتراف به عقب ماندگی

و اشتباهات حکومتی باقی است .مهم شجاعت مسئولین

است که گاهی اوقات گل میکند و سیاست گزاری هاو عملکرد

مسئولین قبلی و گاهی خود را نادرست ارزیابی میکنند

اوضاع کم کم رو به بهبودی است انشاالله

فرماندهان نیروی هوائی لیبی و ایران

اخباری در مورد هرزه گیها و ولخرجیهای پسر معمر قذافی

در رسانه ها منتشر شد که مرا بیاد سالهای 72 و 73 انداخت

در یکی از پایگاههای هوایی جنوب تیمسار خلبان حبیب

بقائی فرمانده بود.ایشان بجای خود کفائی در امر هوا پیما

و صنایع دفاعی هوائی و مسائل مربوط به نیروی هوائی

نسبت به خودکفائی در امر کشاورزی و دامداری و زنبورداری

علاقمند شده بود و این علاقمندی به حدی رسیده بود که حتی زمانیکه

او فرمانده نیروی هوائی هم شد دست از خود کفائی در امر

کشاورزی و دامداری نکشید و غالب پرسنل نیرو ایشان را

حبیب چوپون می گفتند.بازگردیم به زمان فرماندهی ایشان در

جنوب و قبل از اینکه فرمانده نیروی هوائی بشود.

یک باغ بزرگ از درختان مرکبات ساخته بود که محصول

بسیار خوبی هم داشت بیشتر زمینهای پایگاه را بکشت ذرت و

سبزی خوردن اختصاص داده بود و با حفر بیش از چهار حلقه

چاه آب غیر مجاز و استفاده از برق نیمه مجانی(تعرفه دولتی)

که تا سال 74 بدهی پایگاه بابت برق حدود ششصد میلیون

تومان شده بود بله آب و برق مجانی و استفاده از برخی تسهیلات

نظامی در امد سرشاری برای ایشان و اطرافیانش فراهم آورده بود

متاسفانه در سال 72 من مسئول مالی آن پایگاه شدم و خود بخود

در برابر این اقدامات قرار گرفتم.در اوایل کمی از طرف ستاد نیرو

مورد حمایت بودم ولی در ادامه هیچگونه حمایتی به من نرسید

دیگر عملا در مقابل فرمانده پایگاه قرار داشتم و هیچگونه راه

باز گشت و یا کوتاه آمدنی هم متصور نبود.

من با شدت بیشتری و با کمک گرفتن از قوانین موجود نسبت به

افزایش پایداری خود اقدام کردم و گاهی از طریق بعضی ارگانها

کمی همراهی حس میکردم

یک روز سرپرست کمیته کشاورزی با من بصورت خصوصی

وارد گفتگو شدحرفهای او را در زیر می نویسم

او گفت: ببین سید تو اگر خیلی قوی باشی و درست هم بگوئی

و پارتی کلفتی داشته باشی در نهایت گزارش تو به مجلس ویا

رئیس جمهوری میرسد.گفتم البته من آنقدر قوی و پارتی دار

نیستم

او گفت میدانم منظور من چیز دیگریست و ادامه داد

گفت فوقش گزارشت میخواهد برسد به بالا بالا ها دیگه اما

قبلش بیا این آلبوم را نگاه کن.

عکسهای داخل آلبوم آقای هاشمی رفسنجانی و همراهانش

و تیمسار بقایی و تعدادی دیگر بودند که در همان باغ کشاورزی

که هزینه اش بدوش دولت و نیروی هوائی بود و در آمدش

به خزانه دولت واریز نمی شدمشغول میهمانی و جوجه کباب

وکباب بره و شربت عسل وخوردنی های خوب بودند