Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation
Archives    آرشیو

Archives آرشیو

This blog is the archive of my old blog - I am recently publishing articles in English translation

توچه کردی ما چه کردیم

این یک شعر ساز زن ضربی است که بسفارش یکی از دوستان و کمک او

سرهم شده است

میفرماید:

درباره گوشت و برنج چه کردی

هرچه تونستی کردی

ما ها بتو چه کردیم

بگور بابات چه کردیم

به گیس ننه ات چه کردیم

با ایران زمین چه کردی

تا ارتفاع یه متری چه کردی

ماهم به روح بابات چه کردیم

به گیس ننه ات چه کردیم

با خلیج فارس چه کردی

با گاز و نفت چه کردی

با گور بابات چه کردیم

به گیس ننه ات چه کردیم

با پول و ریال چه کردی

با شیر و پنیر چه کردی

 به گور بابات چه کردیم

به گیس ننه ات چه کردیم

تا قیامت به خانه ها چه کردی

یه متر زمیننو چه کردی

تا قیامت بگور بابات چه کردیم

به سیبیل خودت چه کردیم

با سانسور چه کردیم

آخرش را رفو کردیم

اینطوری کردیم

بوش همه اش را توکردی

چه کردی

به روح باعثش چه کردیم

 

ردپای صهیونیزم

دائی جان ناپلئون که همچنان  شیفته داستانهای خود بود و همه جا از جنگ ممسنی

و جان نثاریهای مش قاسم تعریف میکرد .ناگهان به مش قاسم با تغییر گفت

آسپیران !مش قاسم که نزدیک بود از ترس بمیرد گفت بله آقا

دائی جان گفت قاسم . لبخند مهربانی زد و ادامه داد خاموش کن این دستگاه پشم

 و شیشه راعمو اسدالله که تازه از راه رسیده بود و دستکشهای خودش را از

 دست خارج میکردگفت نه مش قاسم خاموش نکن و رو کرد به دائی جان که

 برنامه باین خوبی را حیف است آدمی مثل شما نبینه (ردپای صهیونیزم در

سینما)همان داستان همیشگی جنگ شما در ممسنی است نگاه کنید شاید

چیزهایی که از یاد برده اید را باین وسیله بیاد بیاوریددائی جان نگاهی به

 عمو اسدالله کرد با عصا یک حرکت تهدید امیز نشان داد و گفت اسدالله اگه

 نمی خوایی بری سانفرانسیسکو یک لحظه بمن گوش بده

به مش قاسم گفت یک شیشه از اون کوفتی بیار برای اسدالله تا حوصله اش

 برسه بحرفام گوش کنه بنظر شما دائی جان ناپلئون در مورد (ردپای

صهیونیزم در سینما)از سیمای جمهوری چه مطلبی را بیان میکند

.مقاله آینده انشاالله

بزرگداشت ناخنی

خاله سوسکه را گفتند زن ملا بشو فرمود نه نمیشم چون کاری که ملا

 میکنه دولا دولا میکنه

بهش گفتند زن اخوند بشو گفت نه نمی شم گفتند چرا گفت کاری که آخوند

 میکنه بضرب ناخن میکنه

خوش بحال اون دوره چوت هرکاری را که دولا بشود کرد و یا حتی

 بضرب ناخن کرد چندان درد آور هم نیست

وای بحال امروز که ملاها و آخوندها بدون قافیه و با تمام وجود میکنند.

توجه فرمائید هر هفت کانال تلویزیون آنقدر دارندمراسم را بزرگ میدارند

 که بحال موت افتادیم میدانید چرا؟

چون هر یک از این ننه قمرها وفاطمه فیلکس ها میدانند که تا چه اندازه

 بطرف بدهکارند اگر ایشان مملکت را اینطور آماده نکرده بود این خاله

زنبورکها و عمو بی رنگها و تپه های ریش فوقش در یک اداره پشت یک

 میز تا آخر عمر نامه مینوشتند  و یا پادوی یک حجره بودند .

یارب روا مدار که گدا معتبر شود

گر معتبر شود زخدا بی خبر شود

ضمنا توجه داشته باشید وفاتها طبق سنت با ماههای قمری محاسبه میشد قبلا

جشنهای 2500ساله

تعدادی مورخ کم سواد امروز دوشنبه سیزدهم خرداد در مورد جشنهای 2500

ساله سخنانی گفتند . فعلا قلم دست ایشان است اما در حقیقت درست ونادرست

 بودن اظهارات ایشان ابدا مهم نیست چیزی که اهمیت دارد بنظر من مطالب

زیر را لطفا با عنایت بخوانید شاید شما هم مرا تائید کردید

چند ماه پیش در شرح حال یکی از روحانیون بزرگ میخواندم که ایشان بصورت

 علنی روزنامه میخواند. و روزنامه را طوری در جیب خود میگذاشت که پیدا

باشد .او مثل بقیه نبود که اگر مطلبی از روزنامه را خواندند بگویند روزنامه ایی

 که سبزی در آن پیچیده شده بود خواندم . ببخشید خیلی دور از باور میزند اما

واقعا این اتفاقات در سال 1347 بوجود آمده حالا:

در سال 1338 یعنی 9 سال قبل از این وقایع یهودیان تصمیم میگیرند که جشنهای

2500 ساله را برگزار کنند .

خب مردم ایران باید از کجا خبر دار میشدند شما که روزنامه و رادیو و تلویزیون

 و دبیرستانهارا تحریم کرده بودید. اگر روحانیت یک مملکت در جهت اجرای

سخنان پیامبر خود برنیاید

بفرمائید چه کسان دیگری مسئول دلسوز میتوانند باشند. آمار وحشتناک بیسوادی

 آنهم بمدت 400 سال بی خبری محض مردم از علوم وفنون و اخبار جهان همه و

 همه ریشه در خودخواهی و خود پرستی قشر بی رحمی بنام روحانیت دارد.

 مطمئن هستم روزی مردمی در همین ایران زندگی خواهند کرد که میتوانند از

همین رادیو و تلویزیون گوشه های پنهان جنایات و ظلمهایی که همین قشر بمدت

 400 سال بمردم بدبخت ایران روا داشتند را باز گو کند .بازهم دم امام گرم که

بر خلاف روند عادی و طبیعی روحانیت با مردم همراه شد اتفاقی که نه قبل از

 انقلاب افتاد و نه بعد از آن خواهد افتاد

اگر کسی هم این مطالب را میخواند بگوید که در انعکاس اتفاقات تاریخی

 متعادل و متقن حرکت کنند بهتر است

 

بابابزرگ کوه کوه کوه

خواب بودم و روزه .تنها بودم و هستم .این روزها خوب جوری تنهایم

سی سال تلاش کردم تا با کمترین خسارت تنها شوم.بگذریم اما پسرم

تلفن کرد که مژده ایی را بدهد  .هزار بار بخودم گفته ام سرعت انتقال و

تیز هوشی را فراموش کنم اما بازهم نشد .با اینکه نود در صد خواب

بودم بمحض اشاره پسر باو گفتم داری بابا میشوی و درست هم گفتم

دوست داشتم اون کمی بیشتر سعی میکرد تا من حالی شوم اما امان از

این تیز هوشی من

یییییییییییوووووووووووووووووههههههههههوووووووووووووو